- دل آزار
- آزارنده، هر چیز که موجب آزردن خاطر گردد
معنی دل آزار - جستجوی لغت در جدول جو
- دل آزار
- کسی یا چیزی که مایۀ رنجش و آزردگی خاطر باشد، معشوق ستمگر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آزرده خاطر کردن، ستمگری بیرحمی
رنجیده و دردمند
دلریش، محزون، خسته دل، پریشان، متفکر، ماتم زده
هوشیار و بیدار دل
آرامش بخشنده دل آنکه موجب آرامش خاطر باشد 0، معشوقه زیبا دلبر
عددی اصلی برابر ده هزار (10000)، بازی چهارم از هفت بازی نرد ده هزاران هزار هزاران
آنکه مرتکب کارهایی شود که خدا نپسندد
دانا و هوشیار، عاقل و دوراندیش
دل افگار، دل آزرده، آزرده دل، دل ریش، دل خسته، غمناک
کسی یا چیزی که آزار نمی رساند، بی خطر مثلاً حیوان بی آزار
کسی که بدیگران آزار نرساند بی اذیت
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
محبوب، معشوق، موجب آرامش دیگران، موجب شادی دیگران، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر روشنک همسر داراب در زمان اسکندر مقدونی
معشوق
آنچه موجب آزردن خاطر باشد، معشوق ستمگر، بیرحم
دلیر شجاع، جنگجوی غازی جمع دلاوران
آسایش دهنده به دل
آراینده دل، شاد کننده دل
آسایش دهنده به دل، آنچه باعث آسایش قلب و آرامش خاطر شود
آن چه موجب آزردن خاطر باشد، معشوق ستمگر، بی رحم